این که آرش برهانى در هر بازى چندین و چند موقعیت گل به دست مىآورد در نوع خودش یک نقطه مثبت فوقالعاده براى این بازیکن محسوب مىشود اما وقتى این موقعیتها تبدیل به گل نمىشود، هیچ فایدهاى نه نصیب او مىشود و نه استقلال.
در بازى با برق شیراز، یک نکته تاکتیکى در بازى استقلال به چشم مىخورد و آن فریب مدافعان حریف، در واقع غافلگیرکردن آنها با پاسهاى عرضى بود. به گونهاى که دو، سه گل از چهار گل این تیم؛ مهاجمان با دروازهبان برق تک به تک مىشدند و براى گل فقط کمى شم گلزنى لازم بود و یکخرده بلدبودن بغلپازدن.
... در این بین فقط آرش برهانى بود که نتوانست از سفره پهن شده نصیبى ببرد و باز هم بدون گل ماند. ایراد اصلى آرش این است که بغلپازدن بلد نیست و در موقعیتهاى آسان به جاى چشمانش، باز هم مىخواهد از بدنش و سرعتش و حتى تکنیکش استفاده کند، آرش باید به خود بیاید و فقط بغلپازدن یاد بگیرد،او هم مىتواند فقط اگر بخواهد!